دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه

دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه قالت: رای فوادی من هجرک القیامه
گفتم که: عشق و دل را باشد علامتی هم قالت: دموع عینی لم تکف بالعلامه
گفتا که: می چه سازی گفتم که مر سفر را قالت: فمر صحیحا بالخیر و السلامه
گفتم: وفا نداری گفتا که: آزمودی من جرب المجرب حلت به الندامه
گفتم: وداع نایی واندر برم نگیری قالت: ترید وصلی سرا و لا کرامه
گفتا: بگیر زلفم گفتم: ملامت آید قالت: الست تدری العشق و الملامه