ای دوست ره جفا رها کن | تقصیر گذشته را قضا کن | |
بر درگه وصل خویش ما را | با حاجب بارت آشنا کن | |
در صورت عشق ما نگارا | بدخویی را ز خود جدا کن | |
آخر روزی برای ما زی | آخر کاری برای ما کن | |
ماها تو نگار خوش لقایی | با ما دل خویش خوش لقا کن | |
من دل کردم ز عشق یکتا | تو رشتهی دوستی دو تا کن | |
اکنون که تو تشنهی بلایی | راضی شدهام هلا بلا کن | |
ورنه تو که سغبهی جفایی | تن در دادم برو جفا کن | |
در جمله همیشه با سنایی | کاری که کنی تو بی ریا کن |