هر دل که قرین غم نباشد | از عشق بر او رقم نباشد | |
من عشق تو اختیار کردم | شاید که مرا درم نباشد | |
زیرا که درم هم از جهانست | جانان و جهان بهم نباشد | |
با دیدن رویت ای نگارین | گویی که غمست غم نباشد | |
تا در دل من نشسته باشی | هرگز دل من دژم نباشد | |
پیوسته در آن بود سنایی | تا جز به تو متهم نباشد |