نگذاشت خواهد ایدرش | بر رغم او صورت گرش | |
جز خاک هرگز کی خورد | آن را که خاک آمد خورش | |
فرزند این دهر آمدهاست | این شخص منکر منظرش | |
چون گربه مر فرزند را | می خورد خواهد مادرش | |
کردند وعدهش دیگری | به زین نیامد باورش | |
از غدر ترساند همی | پر غدر دهر کافرش | |
گوید به نسیه نقد ند | هد هر که نیک است اخترش | |
با زرق بفروشد تنش | در دام خویش آرد سرش | |
جز غدر ناید زین جهان | زنهار ناصح مشمرش | |
تیره شمر روشنش را | حنظل گمان بر شکرش | |
باطل کند شبهای او | تابنده روز انورش | |
ناچیز گردد پیرو زرد | آن نوبهار اخضرش | |
بنشاند آب آذرش را | بگزید آب از آذرش | |
یک رکن او چون دوست شد | دشمن شودت آن دیگرش | |
گر بنگرد در خویشتن | مردم به چشم خاطرش | |
وین دشمنان را بسته بیند | یک یک اندر پیکرش | |
چون خانههای دشمنان | سازند دیوار و درش | |
وین خانه را بیند یکی | خیمه بیآرام از برش | |
زیرش چهار استون زده | هریک سزا و درخورش | |
داند که ناورد آن کهش آورد | از گزافه ایدرش | |
وین دشمنان ویران همی | خواهند کرد این منظرش | |
واندر بلا و رنج تا | هرگز ندارد داورش | |
بیطاعتی داد این جهان | پر از نعیم بیمرش | |
وین بی کناره جانور | گشتند بنده یکسرش | |
گردن نیارد برد ازو | نه کهتر و نه مهترش | |
گر نه جهان میراث داد | او را خدای قادرش | |
کرسیش چون شد اسپ و خر | حمال چون گشت استرش؟ | |
زاغش نگر صاحب خبر | بلبل نگر خنیاگرش | |
بل ملک او شد خاک زر | فرزند او خدمت گرش | |
ندهد جز او را بوی خوش | کافور و مشک و عنبرش | |
شادان جز او را کی کند | از جانور سیم و زرش؟ | |
بی طاعتی میراث داد | ایزد ز ملک ظاهرش | |
گر طاعتش دارد دهد | بیشک بسی زین بهترش | |
چون داد ملک خود به تو | گر نیستی هم گوهرش؟ | |
از مرد یابد ملک هر | گز جز پسر یا دخترش | |
خود نشنود ترسا چنین | گفتاری از پیغمبرش | |
منکر شدش نادان ولی | کن نیست دانا منکرش | |
هر کو بداند حق را | این قول ناید منکرش | |
بشناس مبدع را زخا | لق تا نداری همبرش | |
حیدر همین کردهاست اشا | رت خلق را بر منبرش | |
بر دیگران در علم تو | حیدست فضل و مفخرش | |
روح القدس بودی، چو بر | منبر نشستی، یاورش | |
رستم سزا بودی، چو او | دلدل ببستی، چاکرش | |
ننوشت کفر و شرک را | جز تیغ ایمان گسترش | |
جز تیغ و دل بر لشکر | اعدا نبودی لشکرش | |
جز سر چرا هرگز نجس | تی تیغ تیز سر خورش | |
گردن به طاعت نه گزا | فه داد عمرو و عنترش | |
بر خوان اگر نه بیهشی | آثار فتح خیبرش | |
بر سر نباشد گر نبا | شد حب حیدر افسرش | |
فخرست روز حشر ما | در گردن جان چنبرش | |
دستش نگیرد حیدرم | دستم نگیرد عمرش | |
رفتم پس آبشخورم | رو گو پس آبشخورش |