ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،

ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب، بشنو سال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز دیده‌است چشمه‌ای که درو نیست هیچ آب
چشمه است و آب نیست، پس این چشمه چون بود؟ این نکته‌ای است طرفه و بی‌هیچ پیچ و تاب
گاهی پدید باشد و گاهی نهان شود دادم نشانی‌ای به مثل همچو آفتاب