بساز چنگ و بیاور دوبیتی و رجزی

به گاه جنبش خشم و به گاه طیبت نفس درشت‌تر ز مغیلان و نرمتر ز خزی
نگاهداشتن دوست را ز کید زمان هزار قلعه‌ی سنگین و صدهزار دزی
بزرگواران همچون قلاده‌ی خرزند تو همچو یاقوت اندر میانه‌ی خرزی
جز این دعات نگویم که رودکی گفته‌ست «هزار سال بزی، صدهزار سال بزی»