در مدح ابوحرب بختیار

چون لاله‌زار باشد، چون مرغزار باشد نه لاله‌زار باشد، نه مرغزار باشد
چمیدن فرازش مانند مار باشد رخشیدن شعاعش گویی نضار باشد
میرجلیل برخور، تا روزگار باشد با قند لب نگاری، کز قندهار باشد
خورشید روی باشد، عنبر عذار باشد از پای تا به فرقش رنگ و نگار باشد
برلحن چنگ و سازی کش زیرزار باشد زیرش درست باشد، بم استوار باشد
دستانهای چنگش سبزه‌ی‌بهار باشد نوروز کیقبادی و آزادوار باشد
تا گوش خوبرویان با گوشوار باشد تا جنگ و تا تعصب با ذوالفقار باشد
تا کان و چشمه باشد، تا کوهسار باشد تا بوستان و سبزی، تا کامگار باشد
تا بیقرار گردون اندر مدار باشد وندر مدار گردون کس را قرار باشد
تا سعد و نحس باشد، با اختیار باشد چونانکه اختیارش بی‌اضطرار باشد
ذلش نهفته باشد، عز آشکار باشد واندر پناه ایزد، در زینهار باشد