در وصف نوروز و مدح خواجه ابوالحسن بن حسن

گفته امت مدحتی، خوبتر از لعبتی سخت نکو حکمتی، چون حکم بن معاذ
جایزه خواهم یکی، کم بدهی اندکی ور ندهی بیشکی، ز ایزد خواهم عیاذ
سیم تو زی من رسید، جامه نیامد پدید جام بباید کشید، جامه ببایدت داد
هست در آن بس کشی جامه ز تن برکشی برفکنی برکشی بنده‌ات را برچکاد
بنده بنازد بدان، سر بفرازد بدان کس نگذارد بدان چون بچه بایست شاد
تا طرب و مطربست، مشرق و تا مغربست تا یمن و یثرب است، آمل و استار باد
بنشین خورشیدوار، می خور جمشیدوار فرخ و امیدوار چون پسر کیقباد