کمال اینجاست، دیگر جا، چه پویی | زهی ناقص ز دیگر جا چه جویی | |
اگر اینجا زن آید مرد گردد | رسد بیدرد صاحب درد گردد | |
به یاقوتی برآید سنگ را نام | بر او یک جرعهگر ریزی ازین جام | |
مگو نتوان دوباره زندگانی | که گر عشقت مدد بخشد توانی |
کمال اینجاست، دیگر جا، چه پویی | زهی ناقص ز دیگر جا چه جویی | |
اگر اینجا زن آید مرد گردد | رسد بیدرد صاحب درد گردد | |
به یاقوتی برآید سنگ را نام | بر او یک جرعهگر ریزی ازین جام | |
مگو نتوان دوباره زندگانی | که گر عشقت مدد بخشد توانی |