سوگواری بر مرگ برادر

دل زار شد ز نوحه من نامراد را ای همدمان مراد دل زار من کجاست
روز خزان نهاد گلستان عمر من آن گل که بود رونق گلزار من کجاست
گوهرشناس و جوهری نظم و نثر کو جوهر فزای گوهر اشعار من کجاست
یاری نماند و کار من از دست می‌رود آن یار را که بود غم کار من کجاست
در خاک رفت گنج مرادی که داشتیم ما را نماند خاطر شادی که داشتیم