یا حضرت رسول حسین تو مضطر است
|
|
وی یک تن است و روی زمین پر ز لشکر است
|
یا حضرت رسول ببین بر حسین خویش
|
|
کز هر طرف که مینگرد تیغ و خنجر است
|
یا حضرت رسول ، میان مخالفان
|
|
بر خاک و خون فتاده ز پشت تکاور است
|
یا مرتضا ، حسین تو از ضرب دشمنان
|
|
بنگر که چون حسین تو بییار و یاور است
|
هیهات تو کجایی و کو ذوالفقار تو
|
|
امروز دست و ضربت تو سخت درخور است
|
یا حضرت حسن ز جفای ستمگران
|
|
جان بر لب برادر با جان برابر است
|
ای فاطمه یتیم تو خفتهست و بر سرش
|
|
نی مادر است و نی پدر و نی برادر است
|
زین العباد ماند و کسش همنفس نماند
|
|
در خیمه غیر پردگیان هیچ کس نماند
|
یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت
|
|
آه مخدرات حرم ز آسمان گذشت
|
واحسرتای تعزیه داران اهل بیت
|
|
نی از مکان گذشت که از لامکان گذشت
|
دست ستم قوی شد و بازوی کین گشاد
|
|
تیغ آنچنان براند که از استخوان گذشت
|
یا شاه انس و جان تویی آن کز برای تو
|
|
از سد هزار جان و جهان میتوان گذشت
|
ای من شهید رشک کسی کز وفای تو
|
|
بنهاد پای بر سر جان وز جهان گذشت
|
جانها فدای حر شهید و عقیدهاش
|
|
که آزاده وار از سر جان در جهان گذشت
|
آنرا که رفت و سر به ره به ذوالجناح باخت
|
|
این پای مزد بس که به سوی جنان گذشت
|
وحشی کسی چه دغدغه دارد ز حشر و نشر
|
|
کش روز نشر با شهدا میکنند حشر
|