زن جلبی رفته و در همچو من | کرده سخنهای پریشان رقم | |
میروم و میخرم و میخورم | داروی کاری که براند شکم | |
پس ز پی جایزهاش بر دهن | میریم و میریم و میریم |
زن جلبی رفته و در همچو من | کرده سخنهای پریشان رقم | |
میروم و میخرم و میخورم | داروی کاری که براند شکم | |
پس ز پی جایزهاش بر دهن | میریم و میریم و میریم |