راحت اگر بایدت خلوت عنقا طلب
|
|
عزت از آنجا بجوی حرمت از آنجا طلب
|
تنگ مکن ای همای خانه بر این خاکیان
|
|
شهپر لا برگشای کنگر الا طلب
|
دیر خراب جهان بتکدهای بیش نیست
|
|
دیر به ترسا گذار معبد عیسا طلب
|
تیره مغاکیست تنگ خانهی دلگیر خاک
|
|
مرغ مسیحا نهای بزم مسیحا طلب
|
وادی ایمن مجوی از پی ناز کلیم
|
|
آن همه جا روشن است دیدهی موسا طلب
|
نکته وحدت مجوی از دل بی معرفت
|
|
گوهر یکدانه را در دل دریا طلب
|
گرچه هزار است اسم هست مسما یکی
|
|
دیده ز اسما بدوز عین مسما طلب
|
ابجد ارکان تست چار کتاب عظیم
|
|
جزو به جزوش ببین اعظم اسما طلب
|
آینهای پیش نه از دل صافی گهر
|
|
صورت خود را ببین معنی اشیا طلب
|
نیست به غیب و شهود غیر یکی در وجود
|
|
خواه نهانش بخواه خواه هویدا طلب
|
وقت جهاد است خیز تیغ تجرد بکش
|
|
نفس ستمکاره را در صف هیجا طلب
|
کعبهی گل در مزن بر در دل حلقه کوب
|
|
زین نگشاید دری مقصد اقصا طلب
|
ذلت ده روزه فقر مایهی سد عزت است
|
|
عزت دنیا مخواه پایهی عقبا طلب
|
زر طلبد طبع تو روی ترش کن بر او
|
|
علت صفراست این داروی صفرا طلب
|
خون جگر نوش کن تا شوی از اهل حال
|
|
نشأه هوس کردهای بادهی حمرا طلب
|
لذت زهر بلا پرس ز مستان عشق
|
|
از دل میخوارگان لذت صهبا طلب
|
بخت جوان کسی کو به طلب پیر شد
|
|
کم ز زنی نیستی درد زلیخا طلب
|
سالک ره را ببوس پای پر از آبله
|
|
گنج گهر بایدت در ته آن پا طلب
|
درد اگر راحت است پیش مریضان عشق
|
|
در مرض از نیشتر راحت اعضا طلب
|
سوخته را راحت است از پی هر آه سرد
|
|
راحت گلخن فروز در دم سرما طلب
|