دوشم شبی گذشت چه گویم چگونه بود؟

آن در هنر یگانه و آن در خرد تمام آن در سخا مقدم و آن در نسب اصیل
افعال او گزیده و آثار او بلند اخلاق او مهدب و اقوال او جمیل
ای درگه تو قبله خواهندگان شده کرد ایزدت به روزی خلقان مگر کفیل
هرگز نگشت خواهی روزی ز مکرمت زیرا که تو به مکرمت اندرنیی بخیل
محکم‌ترست حزم تو از کوه بیستون صافی‌ترست عزم تو از خنجر صقیل
طبع تو در زمستان باغی بود خرم فر تو در حزیران ظلی بود ظلیل
جز بهر خدمت تو نبندم میان به جهد روزی اگر گشاده شود پیش من سبیل
بر مرکب هوای تو در راه اشتیاق سوی تو بر دو دیده‌ی روشن کنم رحیل
آنم که دست دهر نیابد مرا ضعیف آنم که چشم چرخ نبیند مرا ذلیل
هرگز به چشم خفت در من مکن نگاه ور چند بر دو پایم بندی است بس ثقیل
گوشم بدان بود که سلامم کنی به مهر چشمم بدان بود که عطایم دهی جزیل
تا دیدگان و تا دل و جان است مر مرا باشم ترا به جان و دل و دیدگان خلیل
تا چرخ را مدار بود خاک را قرار تا کلک را صریر بود تیغ را صلیل
بادت بزرگیی به همه نعمتی مضاف بادت سعادتی به همه دولتی کفیل