زندگانی بی غم عشق بتان یکدم مباد | هر که این عالم ندارد زنده در عالم مباد | |
باد عمرم آن قدر کز شاخ وصلت برخورم | ور نمیخواهی تو بر خورداریم آن هم مباد | |
بیخدنگت یاددارم صد جراحت بر جگر | هیچ کس را این جراحتهای بیمرهم مباد | |
گر ز حرمانش ندارم زندگی بر خود حرام | مرغ روحم در حریم حرمتش محرم مباد | |
روز وصل دلبران گر شد نصیب دیگران | سایهی شبهای هجرت از سرما کم مباد | |
گفتمش کز درد عشقت غم ندارم در جهان | گفت هر عاشق که دردی دارد او را غم مباد | |
گر نباشد محتشم خوشدل به دور خط دوست | از بهار حسن او مرغ دلم خرم مباد |