باز فکند در چمن، بلبل مست غلغله
|
|
گشت ز جنبش صبا دختر شاخ حامله
|
عطر فروش باغ را لحظه به لحظه میرسد
|
|
از ره صبح کاروان از در غیب قافله
|
مست شده است گوئیا کز سر ذوق مینهد
|
|
خرده و خرقه در میان غنچهی تنگ حوصله
|
نافه گشا شده صبا غالیه سا نسیم گل
|
|
وه که چه نازنین بود گلرخ عنبرین کله
|
مست شبانه در چمن جلوهکنان چو شاخ گل
|
|
گوش به بلبل سحر خواسته جام و بلبله
|
ای بت نازنین من دور مشو ز پیش من
|
|
خوش نبود میان ما فصل بهار فاصله
|
بوسه که وعده کردهای میندهی و بنده را
|
|
در ره انتظار شد پای امید آبله
|
ما و شراب و نای و دف صوفی و کنج صومعه
|
|
شغل جهان کجا و ما ما ز کجا و مشغله
|
دور خرابیست و گل خیز عبید و عیش کن
|
|
دور فلک چو با کسی مینکند مجادله
|