وصل جانان باشدم جان گو مباش | در جهان جز فکر جانان گو مباش | |
ساکن خلوت سرای انس را | گلشن و بستان و ایوان گو مباش | |
ما کجا اسباب دنیا از کجا | مور را ملک سلیمان گو مباش | |
چون ز یزدان هرچه خواهی میدهد | خلعت و انعام سلطان گو مباش | |
ما گدایانیم ما را چون عبید | مال و جاه حکم و فرمان گو مباش |