عجب که دولت من بیبقائی نکند | بهانه جوی من از من جدایی نکند | |
ز دادخواه پرست آن گذر عجب کامروز | برون نیاید و تیغ آزمایی نکند | |
چه دلخوشی بودم زان مسیح دم که مرا | هلاک بیند و معجز نمایی نکند | |
برش ادا نکنم مدعای خود هرگز | که مدعی ز حسد بد ادایی نکند | |
زمان وصل حبیب از پی هلاک رقیب | خوش است عمر اگر بی وفائی نکند | |
نشان دهم به سگش غایبانه مردم را | که با رقیب به سهو آشنائی نکند | |
چنین که گشته ز می ذوق بخش ساقی دور | عجب که محتشم از وی گدایی نکند |