ای طبیب دل ریش از سر بیمار مرو
|
|
خسته مگذار مرا وز سر تیمار مرو
|
بجفا بر سر یاران وفادار میا
|
|
بوفا از پی خصمان جفا کار مرو
|
چند گوئی که روم روزی و ترک تو کنم
|
|
مکن ای یار ز من بشنو و زنهار مرو
|
ای دل ار شور شکر خندهی شیرین داری
|
|
همچو فرهاد بده جان و بکهسار مرو
|
تیره شب در شکن طرهی دلدار مپیچ
|
|
و گرت راه غلط شد به شب تار مرو
|
بگذر از خالش و گیسوی سیاهش بگذار
|
|
در پی مهره بسر در دهن مار مرو
|
گر بود برگ گل سوریت از خار مترس
|
|
ور هوای چمنت نیست بگلزار مرو
|
اگرت خرقه سالوس شود دامنگیر
|
|
با مرقع به در خانهی خمار مرو
|
اگر از کعبه بمیخانه کشندت خواجو
|
|
برو ای خواجه و از میکده هشیار مرو
|