چو برکشی علم قربت از حریم حرم
|
|
ز ما ببادیه یاد آر از طریق کرم
|
ندانم این نفس روح بخش روحانی
|
|
شمیم باغ بهشتست یا نسیم ارم
|
رقوم دفتر دیوانگی نکو خواند
|
|
کسی که بر دلش از بیخودی زدند رقم
|
مسخرت نشود تختگاه ملک وجود
|
|
مگر گهی که زنی خیمه بر جهان عدم
|
مرا که گنج غمت هست در خرابهی دل
|
|
چرا ببی در می سرزنش کنی چو درم
|
بدور باش فراقم ز خویش دور مدار
|
|
اگر چنانکه کنی قتل من بتیغ ستم
|
کنون که کشتی عمرم فتاده در غرقاب
|
|
کجا بساحل شادی رسم ز ورطهی غم
|
چو صید عشق شدم از حرامیم غم نیست
|
|
که هیچکس نکند قصد آهوان حرم
|
چه خیزد ار بنشانی چو خاک شد خواجو
|
|
غبار خاطر او را بب چشم قلم
|