مشنو که چراغ دل من روی تو نبود
|
|
یا میل من سوخته دل سوی تو نبود
|
مشنو که هر آنکس خبر از عالم جانست
|
|
آئینه جانش رخ دلجوری تو نبود
|
مشنو که سر زلف عروسان بهاری
|
|
آشفتهی آن سنبل گلبوی تو نبود
|
مشنو که دل خستهی دیوانه ما را
|
|
شوریدگی از سلسلهی موی تو نبود
|
مشنو که گر آن طرهی زنگی وش هندوست
|
|
ترک فلکی بندهی هندوی تو نبود
|
مشنو که چو در گوشهی محراب کنم روی
|
|
چشمم همه در گوشهی ابروی تو نبود
|
مشنو که گر از هر دو جهان روی بتابم
|
|
مقصود من از هر دو جهان روی تو نبود
|
مشنو که شبی تا سحر از آتش سودا
|
|
منزلگه من خاک سر کوی تو نبود
|
مشنو که پریشانی و بیماری خواجو
|
|
از زلف کژ و غمزهی جادوی تو نبود
|