تا ترا برگ ما نخواهد بود | کار ما را نوا نخواهد بود | |
از دهانت چنین که میبینیم | کام جانم روا نخواهد بود | |
چین زلف ترا اگر بمثل | مشک خوانم خطا نخواهد بود | |
سر پیوند آرزومندان | خواهدت بود یا نخواهد بود | |
می صافی بده که صوفی را | هسچ بی می صفا نخواهد بود | |
آنکه بیگانه دارد از خویشم | با کسی آشنا نخواهد بود | |
چند را نیم اشک در عقبش | کالتفاتش بما نخواهد بود | |
سخن یار اگر بود دشنام | ورد ما جز دعا نخواهد بود | |
ماجرائی که اشک میراند | به از آن ماجرا نخواهد بود | |
خیز خواجو که هیچ سلطانرا | غم کار گدا نخواهد بود |