اهل تحقیق چو در کوی خرابات آیند
|
|
از ره میکده بر بام سماوات آیند
|
تا ببینند مگر نور تجلی جمال
|
|
همچو موسی ارنی گوی به میقات آیند
|
گر کرامت نشمارند می و مستی را
|
|
از چه در معرض ارباب کرامات آیند
|
بر سر کوی خرابات خراب اولیتر
|
|
زانکه از بهر خرابی بخرابات آیند
|
پارسایان که می و میکده را نفی کنند
|
|
گر بنوشند می جمله در اثبات آیند
|
ور چو من محرم اسرار خرابات شوند
|
|
فارغ از صومعه و زهد و عبادات آیند
|
بدواخانهی الطاف خداوند کرم
|
|
دردمندان تمنای مداوات آیند
|
تشنگان آب اگر از چشمهی حیوان جویند
|
|
فرض عینست که چون خضر بظلمات آیند
|
اسب اگر بر سر خواجو بدواند رسدش
|
|
آنکه شاهان جهان پیش رخش مات آیند
|