ساقیان چون دم از شراب زنند | مطربان چنگ در رباب زنند | |
گلعذاران به آب دیدهی جام | بس که بر جامها گلاب زنند | |
مهر ورزان به آه آتش بار | دود در دیدهی سحاب زنند | |
صبح خیزان بنغمهی سحری | هر نفس راه شیخ و شاب زنند | |
پسته خندان بفندق مشکین | درشکنج نغوله تاب زنند | |
چون بگردش در آورند هلال | تاب در جان آفتاب زنند | |
هر دمم خونیان لشکر عشق | خیمه بر این دل خراب زنند | |
هر شبم شبروان خیل خیال | حمله آرند و راه خواب زنند | |
خیز خواجو ببین که سرمستان | در میخانه از چه باب زنند |