مرغ در راه او پر اندازد | شمع در پای او سر اندازد | |
پستهی شور شکر افشانش | شور در تنگ شکر اندازد | |
هر که چون افعیش کمر گیرد | خویش را از کمر در اندازد | |
گرد مه جادویش فسون در باغ | خواب در چشم عبهر اندازد | |
چون لبش عکس در قدح فکند | تاب در جان ساغر اندازد | |
نیم شب راه نیمروز زند | چون ز شب سایه بر خور اندازد | |
سیم پالای چشم ما هر دم | سیم پالوده بر زر اندازد | |
مردم بحر از آب دیدهی ما | جامهی موج در براندازد | |
در هوای تو چون پرد خواجو | که عقاب فلک پر اندازد |