حسن تو نهایت جمالست | لطف تو بغایت کمالست | |
با زلف تو هر که را سری هست | سر در قدم تو پایمالست | |
بی روی تو زندگی حرامست | وز دست تو جام می حلالست | |
باز آی که بی رخ تو ما را | از صحبت خویشتن ملالست | |
جانم که تذر و باغ عشقست | زین گونه شکسته پر و بالست | |
مرغ دل من هوا نگیرد | زانرو که چنین شکسته بالست | |
این نفحهی روضهی بهشتست | یا نکهت گلشن وصالست | |
این خود چه شمامهی شمیمست | وین خود چه شمایل شمالست | |
خواجو بلب تو آرزومند | چون تشنه بشربت زلالست |