بستهی بند تو از هر دو جهان آزادست
|
|
وانکه دل بر تو نبستست دلش نگشادست
|
عارضت در شکن طره بدان میماند
|
|
کافتابیست که در عقدهی راس افتادست
|
زلف هندو صفتت لیلی و عقلم مجنون
|
|
لب جانبخش تو شیرین و دلم فرهادست
|
سرو را گر چه ببالای تو مانندی نیست
|
|
بنده با قد تواز سرو سهی آزادست
|
هیچکس نیست که با هیچکسش میلی نیست
|
|
بد نهادست که سر بر قدمی ننهادست
|
هرگز از چرخ بد اختر نشدم روزی شاد
|
|
مادر دهر مرا خود بچه طالع زادست
|
دل من بیتو جهانیست پر از فتنه و شور
|
|
بده آن بادهی نوشین که جهان بر بادست
|
در غمت همنفسی نیست بجز فریادم
|
|
چه توان کرد که فریاد رسم فریادست
|
بیش ازین ناوک بیداد مزن برخواجو
|
|
گر چه بیداد تو از روی حقیقت دادست
|