›
ریرا
›
شعر کهن
›
عطار
›
منطقالطیر
›
حکایت بوتیمار
›
حکایت بوتیمار
حکایت بوتیمار
او چو خود را مینیابد کام دل
تو نیابی هم از و آرام دل
هست دریا چشمهای ز کوی او
تو چرا قانع شدی بی روی او
صفحهی قبل
صفحهی ۲
b
شعر بعد