آن کیست و از کجاست چنین جلوهگر شده
|
|
این چیست و آن چبود در اظهار آمده
|
بویی به جان هر که رسیده ازین حدیث
|
|
از کفر و دین هرآینه بیزار آمده
|
گر هر دو کون موج برآورد صد هزار
|
|
جمله یکی است لیک به صد بار آمده
|
غیری چگونه روی نماید چو هرچه هست
|
|
عین دگر یکی است سزاوار آمده
|
این آن قلندر است که در من یزید او
|
|
تسبیح در حمایت زنار آمده
|
اینجا فقیر سوخته بگریخته ز کفر
|
|
در چین شده به علم و ز کفار آمده
|
دستم ازین حدیث شده زیر ملحفه
|
|
پس چون زنان روی به دیوار آمده
|
بر هر که یک نفس شده این راز آشکار
|
|
انفاس بر دهانش چو مسمار آمده
|
با این ستارههای پر اسرار چون فلک
|
|
سرگشتگی نصیبهی عطار آمده
|