ای در غرور نفس به سر برده روزگار

کز هرچه دیده‌ای تو ز عطار ناپسند کانرا نبوده‌ای تو به وجهی پسند کار
چون با در تو گشت و پشیمان شد از گناه وز فعل خویش خیره فروماند و شرمسار
عفوش کن و ببخش تو دانی که لایق است تا جرم آفریده کرم ز آفریدگار