ای ساقی از آن قدح که دانی
|
|
پیش آر سبک مکن گرانی
|
یک قطره شراب در صبوحی
|
|
باشد که به حلق ما چکانی
|
زان پیش خمار در سر آید
|
|
یک باده به دست ما رسانی
|
بگذر تو ز خویش و از قرابات
|
|
پیش آر قرابهی مغانی
|
در عقل مغیش تا نبینی
|
|
وز علم مجوس تا نخوانی
|
کین جای نه جای قیل و قال است
|
|
کافسانه کنی و قصه خوانی
|
این جای مقام کم زنان است
|
|
تو مرد ردا و طیلسانی
|
ساقی تو بیا و بر کفم نه
|
|
یک کوزهی آب زندگانی
|
یک قطرهی درد اگر بنوشی
|
|
یابی تو حیات جاودانی
|
ساقی شو و راوقی در انداز
|
|
زان لعل چو در که میچکانی
|
عطار بیا ز پرده بیرون
|
|
تا چند سخن ز پرده رانی
|