ای یک کرشمه تو غارتگر جهانی
|
|
دشنام تو خریده ارزان خران به جانی
|
آشفتهی رخ تو هرجا که ماهرویی
|
|
دلداهی لب تو هر جا که دلستانی
|
گر از دهان تنگت بوسی به من فرستی
|
|
جانهای تنگ بسته برهم نهم جهانی
|
تو خود دهان نداری چون بوسه خواهم از تو
|
|
هرگز برون نگنجد بوس از چنین دهانی
|
چون تو میان نداری من با کنار رفتم
|
|
چون دست درکش آرد کس با چنان میانی
|
تو یوسفی و هر دم زلف تو از نسیمی
|
|
کرده روان به کنعان از مشک کاروانی
|
دیری است تا دل من از درد توست سوزان
|
|
آخر دلت نسوزد بر درد من زمانی
|
گفتی بخواه چیزی کان سودمندت آید
|
|
کز سود کردن تو نبود مرا زیانی
|
وقت بهار خواهم در نور شمع رویت
|
|
من کرده در رخ تو هر لحظه گلفشانی
|
عطار اگرت بیند یک شب چنان که گفتم
|
|
صد جان تازه یابد آنگاه هر زمانی
|