هر دمم در امتحان چندی کشی
|
|
دامنم در خون جان چندی کشی
|
مهربان خویشتن گفتم تو را
|
|
کینهی آن هر زمان چندی کشی
|
همچو خاکم بر زمین افتاده خوار
|
|
سر ز من بر آسمان چندی کشی
|
چون جهان سر بر خطت دارد مدام
|
|
چون قلم خط بر جهان چندی کشی
|
در غمت چون با کناری رفتهام
|
|
تو به زورم در میان چندی کشی
|
بر تو دارم چشم از روی جهان
|
|
بر من از مژگان سنان چندی کشی
|
همچو شمعی سر نهادم در میان
|
|
بر سرم تیغ از میان چندی کشی
|
پیشکش میسازمت گلگون اشک
|
|
رخش کبرت را عنان چندی کشی
|
چون سپر بفکندم و بگریختم
|
|
تو به کین من کمان چندی کشی
|
کینت از صد مهر خوشتر آیدم
|
|
کین ز چون من مهربان چندی کشی
|
بر سرم آمد لاشهی صبرم ز عجز
|
|
تنگ اسب امتحان چندی کشی
|
بس سبک دل گشتی از عشق ای فرید
|
|
جان بده بار گران چندی کشی
|