ای لبت حقهی گهر بسته
|
|
دهنت شور در شکر بسته
|
طوطیان خط تو پیش شکر
|
|
بال بگشاده و کمر بسته
|
خطت از پستهی تو بر رستهی است
|
|
هست بر رستهی تو بر بسته
|
زان خط سبز بر رخ زردم
|
|
خون دل جمله چون جگر بسته
|
عاشق از جان به صد هزاران دل
|
|
در تو هر دم دلی دگر بسته
|
هر که از تو کشیده مویی سر
|
|
دستش از موی باز بر بسته
|
به شکرخنده بر دهان بگشا
|
|
که گره کس ندید بر بسته
|
تا به کی همچو حلقه بر در تو
|
|
سر زنم دایم و تو در بسته
|
نظری کن دلم مسوز که هست
|
|
کار جانم در آن نظر بسته
|
کمترم سوز اگر نه فاش کنم
|
|
مکر تو چند مکر سربسته
|
چشم عطار سیل بگشاده
|
|
دل ز هجر تو در خطر بسته
|