ما ره ز قبله سوی خرابات میکنیم
|
|
پس در قمارخانه مناجات میکنیم
|
گاهی ز درد درد هیاهوی میزنیم
|
|
گاهی ز صاف میکده هیهات میکنیم
|
چون یک نفس به صومعه هشیار نیستیم
|
|
مست و خراب کار خرابات میکنیم
|
پیرا بیا ببین که جوانان رند را
|
|
از بهر دردیی چه مراعات میکنیم
|
طاماتیان ز دردی ما توبه میکنند
|
|
ما بینفاق توبه ز طامات میکنیم
|
نه لاف پاکبازی و مردمی همی زنیم
|
|
نه دعوی مقام و مقامات میکنیم
|
ما را کجاست کشف و کرامات کین همه
|
|
بر آرزوی کشف و کرامات میکنیم
|
دردی کشیم و تا به نباشیم مرد دین
|
|
بر اهل دین به کفر مباحات میکنیم
|
گو بد کنید در حق ما خلق زانکه ما
|
|
با کس نه داوری نه مکافات میکنیم
|
ای ساقی اهل درد درین حلقه حاضرند
|
|
میده که کار می به مهمات میکنیم
|
سلطان یک سوارهی نطع دو رنگ را
|
|
بی یک پیاده بر رخ تو مات میکنیم
|
ما شبروان بادیهی کعبهی دلیم
|
|
با شاهدان روح ملاقات میکنیم
|
در کسب علم و عقل چو عطار این زمان
|
|
هم یک دو روز کار خرابات میکنیم
|