ای عشق تو با وجود هم تنگ
|
|
در راه تو کفر و دین به یک رنگ
|
بی روی تو کعبهها خرابات
|
|
بی نام تو نامها همه ننگ
|
در عشق تو هر که نیست قلاش
|
|
دور است به صد هزار فرسنگ
|
قلاشان را درین ولایت
|
|
از دار همی کنند آونگ
|
عشقت به ترازوی قیامت
|
|
دو کون نسخت نیم جو سنگ
|
قرابهی ننگ و شیشهی نام
|
|
افتاد و شکست بر سر سنگ
|
زنار مغانه بر میان بند
|
|
وانگه به کلیسیا کن آهنگ
|
مردانه درآی کاندرین راه
|
|
نه بوی همی خرند و نه رنگ
|
راهی است دراز و عمر کوتاه
|
|
باری است گران و مرکبی لنگ
|
کلی ز سر وجود برخیز
|
|
افتاده مباش بر در تنگ
|
میدان به یقین که در دو عالم
|
|
در راه تو نیست جز تو خرسنگ
|
برخیز ز راه خود چو عطار
|
|
تا بازرهی ز صلح و از جنگ
|