ای عشق تو کیمیای اسرار | سیمرغ هوای تو جگرخوار | |
سودای تو بحر آتشین موج | اندوه تو ابر تند خونبار | |
در پرتو آفتاب رویت | خورشید سپهر ذره کردار | |
یک موی ز زلف کافر تو | غارتگر صد هزار دیندار | |
چون زلف به ناز برفشانی | صد خرقه بدل شود به زنار | |
آنجا که سخن رود ز زلفت | چه کفر و چه دین چه تخت و چه دار | |
تا بنشستی به دلربایی | برخاست قیامتی به یکبار | |
آن شد که ز وصل تو زدم لاف | اکنون من و پشت دست و دیوار | |
در عشق تو کار خویش هر روز | از سر گیرم زهی سر و کار | |
دستی بر نه که دور از تو | چون باد ز دست رفت عطار |