هر که را ذوق دین پدید آید | شهد دنیاش کی لذیذ آید | |
چه کنی در زمانهای که درو | پیر چون طفل نا رسید آید | |
آنچنان عقل را چه خواهی کرد | که نگونسار یک نبید آید | |
عقل بفروش و جمله حیرت خر | که تو را سود زین خرید آید | |
این نه آن عالمی است ای غافل | که درو هیچکس پدید آید | |
نشود باز این چنین قفلی | گر دو عالم پر از کلید آید | |
گر در آیند ذره ذره به بانگ | آن همه بانگ ناشنید آید | |
چه شود بیش و کم ازین دریا | خواجه گر پاک و گر پلید آید | |
هر که دنیا خرید ای عطار | خر بود کز پی خوید آید |