مرد یک موی تو فلک نبود
|
|
محرم کوی تو ملک نبود
|
ماه دو هفته گرچه هست تمام
|
|
از جمال تو هفت یک نبود
|
چون جمال تو آشکار شود
|
|
همه باشی تو هیچ شک نبود
|
ملک حسن آفتاب روی تورا
|
|
با کسی نیز مشترک نبود
|
نتوان دید ذرهای رخ تو
|
|
تا دو عالم دو مردمک نبود
|
آنچه در ذره ذره هست از تو
|
|
در زمین نیست در فلک نبود
|
لیک چون ذره در تو محو شود
|
|
محو را ذرهای برک نبود!
|
زر خورشید ذره ذره شود
|
|
اگرش خال تو محک نبود
|
هیچکس را در آفرینش حق
|
|
در شکر این همه نمک نبود
|
سر زلفت به چین رسید از هند
|
|
هیچکس را چنین یزک نبود
|
گر خسک در ره من اندازی
|
|
چون تو اندازی آن خسک نبود
|
هرچه عطار در صفات تو گفت
|
|
بر محک جاودانش حک نبود
|