هر روز غم عشقت بر ما حشر انگیزد | صد واقعه پیش آرد صد فتنه برانگیزد | |
عشقت که ازو دل را پر خون جگر دیدم | اندوه دلافزایت تف جگر انگیزد | |
هرگه که برون آید از چشم تو اخباری | تا چشم زنی بر هم از سنگ برانگیزد | |
سرخی لب لعلت سرسبزی جان دارد | سودای سر زلفت صفرای سر انگیزد | |
چون پستهی شیرینت شوری چو شکر دارد | هر لحظه به شیرینی شوری دگر انگیزد | |
عطار به وصف تو چون بحر دلی دارد | کان بحر چو موج آرد سیل گهر انگیزد |