اسرار تو در زبان نمیگنجد
|
|
واوصاف تو در بیان نمیگنجد
|
اسرار صفات جوهر عشقت
|
|
میدانم و در زبان نمیگنجد
|
خاموشی به که وصف عشق تو
|
|
اندر خبر و نشان نمیگنجد
|
آنجا که تویی و جان دل مسکین
|
|
مویی شد و در میان نمیگنجد
|
از عالم عشق تو سر مویی
|
|
در شش جهت مکان نمیگنجد
|
یک شمه ز روح بارگاه تو
|
|
اندر سه صف زمان نمیگنجد
|
یک دانه ز دام عالم عشقت
|
|
در حوصله جای جان نمیگنجد
|
چون آه برآورم ز عشق تو
|
|
کان آه درین دهان نمیگنجد
|
رفتم ز جهان برون در اندوهت
|
|
کاندوه تو در جهان نمیگنجد
|
آن دم که ز تو بر آسمان بردم
|
|
در قبهی آسمان نمیگنجد
|
عطار چو در یقین خود گم شد
|
|
در پیشگه عیان نمیگنجد
|