نه به کویم گذرت میافتد
|
|
نه به رویم نظرت میافتد
|
آفتابی که جهان روشن ازوست
|
|
ذرهی خاک درت میافتد
|
در طلسمات عجب موی شکاف
|
|
زلف زیر و زبرت میافتد
|
در جگردوزی و جان سوزی سخت
|
|
چشم پر شور و شرت میافتد
|
در غمت بسته کمر بر هیچی
|
|
دل من چون کمرت میافتد
|
آب گرمم به دهن میآید
|
|
چشم چون بر شکرت میافتد
|
شکری از تو طمع میدارم
|
|
به بیندیش اگرت میافتد
|
شکرت بیخطری نی و دلم
|
|
به خطا در خطرت میافتد
|
بیشتر میل تو جانا به جفاست
|
|
یا جفا بیشترت میافتد
|
گر جفایی کنی و گر نکنی
|
|
نه به قصد است درت میافتد
|
دل عطار ازین بیش مسوز
|
|
که ازین بد بترت میافتد
|