روی تو شمع آفتاب بس است
|
|
موی تو عطر مشک ناب بس است
|
چند پیکار آفتاب کشم
|
|
قبلهی رویت آفتاب بس است
|
روی چون روز در نقاب مپوش
|
|
زلف شبرنگ تو نقاب بس است
|
به خطا گر کشیدمت سر زلف
|
|
چین ابروی تو جواب بس است
|
گر همه عمر این خطا کردم
|
|
در همه عمرم این صواب بس است
|
تاب در زلف دلستان چه دهی
|
|
دل من بی تو جای تاب بس است
|
چه قرارم بری که خواب از من
|
|
برد آن چشم نیم خواب بس است
|
چه زنی در من آتشی که مرا
|
|
در گذشته ز فرق آب بس است
|
گر ز ماهی طلب کنی سی روز
|
|
از توام سی در خوشاب بس است
|
تا ابد بیهشان روی تو را
|
|
عرق روی تو گلاب بس است
|
مجلس انس تشنگان تو را
|
|
لب میگون تو شراب بس است
|
رگ و پی در تنم در آن مجلس
|
|
همچو زیر و بم رباب بس است
|
گر نمکدان تو شکر ریز است
|
|
دل پر شور من کباب بس است
|
دل عطار تا که جان دارد
|
|
کنج عشق تو را خراب بس است
|