قبلهی ذرات عالم روی توست
|
|
کعبهی اولاد آدم کوی توست
|
میل خلق هر دو عالم تا ابد
|
|
گر شناسند و اگر نی سوی توست
|
چون به جز تو دوست نتوان داشتن
|
|
دوستی دیگران بر بوی توست
|
هر پریشانی که در هر دو جهان
|
|
هست و خواهد بود از یک موی توست
|
هر کجا در هر دو عالم فتنهای است
|
|
ترکتاز طرهی هندوی توست
|
پهلوانان درت بس بیدلند
|
|
دل ندارد هر که در پهلوی توست
|
نیست پنهان آنکه از من دل ربود
|
|
هست همچون آفتاب آن روی توست
|
عقل چون طفل ره عشق تو بود
|
|
شیرخوار از لعل پر للی توست
|
تیربارانی که چشمت میکند
|
|
بر دلم پیوسته از ابروی توست
|
گفتم ابرویت اگر طاقم فکند
|
|
این گناه نرگس جادوی توست
|
گفتم ای عاقل برو چون تیر راست
|
|
کین کمان هرگز نه بر بازوی توست
|
این همه عطار دور از روی تو
|
|
درد از آن دارد که بی داروی توست
|