اینت گم گشته دهانی که توراست
|
|
وینت نابوده میانی که توراست
|
از دو چشم تو جهان پرشور است
|
|
اینت شوریده جهانی که توراست
|
جادوان را به سخن خشک کنی
|
|
خه زهی چربزبانی که توراست
|
آخر این ناز تو هم در گذرد
|
|
چند مانده است زمانی که توراست
|
گفتی از من شکری باید خواست
|
|
اینت آشفته دهانی که توراست
|
چون بهای شکرت صد جان است
|
|
چه کنم نیمهی جانی که توراست
|
مده ای ماه کسی را شکری
|
|
که شکر هست زبانی که توراست
|
خط معزولی حسن تو دمید
|
|
سست ازآن گشت عنانی که توراست
|
قیر شد گرد رخت غالیه گون
|
|
خطت از غالیه دانی که توراست
|
چون خط او بدمد ای عطار
|
|
کم شود آه و فغانی که توراست
|