آن نه روی است ماه دو هفته است
|
|
وان نه قد است سرو برفته است
|
پیش ماه دو هفتهی رخ تو
|
|
ماه و خورشید طفل یک هفته است
|
ذرهای عشق آفتاب رخش
|
|
همه دلها به جان پذیرفته است
|
نرگس اوست ای عجب بیمار
|
|
دل عشاق درد بگرفته است
|
هر کجا صف کشیده مژه او
|
|
فتنه بیدار و عافیت خفته است
|
از دهانش که هست معدومی
|
|
نیست عالم تهی پر آشفته است
|
به دهانش خوش آمد است محال
|
|
هر که حرفی از آن دهان گفته است
|
در دهانش که هست سی و دو در
|
|
در پس یک عقیق ناسفته است
|
مینبینی دهانش اگر بینی
|
|
کاشکار است آنکه بنهفته است
|
تا درافشان شد از دهانش فرید
|
|
بر سر طاق عالمش جفته است
|