ای شکر خوشهچین گفتارت
|
|
سرو آزاد کرد رفتارت
|
بس که طوطی جان بزد پر و بال
|
|
ز اشتیاق لب شکر بارت
|
خار در پای گل شکست هزار
|
|
ز آرزوی رخ چو گلنارت
|
هر شبی با هزار دیده سپهر
|
|
مانده در انتظار دیدارت
|
لعل از جان بشسته دست به خون
|
|
شده مبهوت جزع خونخوارت
|
نرگس تر که ساقی چمن است
|
|
حلقه در گوش چشم مکارت
|
هرکه را از هزار گونه جفا
|
|
دل ببردی بهجان گرفتارت
|
بحر از آن جوش میزند لب خشک
|
|
که بدیدست در شهوارت
|
آسمان میکند زمین بوست
|
|
زانکه سرگشته گشت در کارت
|
گشت دندان عاشقان همه کند
|
|
زانکه بس تیز گشت بازارت
|
بر دل و جان من جهان مفروش
|
|
که به جان و دلم خریدارت
|
بر بناگوش توست حلقهی زلف
|
|
حلقه در گوش کرده عطارت
|