در مدح سلطان محمدبن سلطان محمود

جاوید زیند این ملکان تا بر ایشان هر روز به خدمت ملکی نامور آید
جاه و خطرست ایدر و مرد خردومند صد حیله کند تا بر جاه و خطر آید
درگاه ملک جای شهانست و شهان را زان در شرف افزاید و زان در بطر آید
دولت چو بزرگان جهان از پی خدمت هر روزه به دو وقت مر او را به در آید
دولت که بود کو به در شاه نیاید هرکس به دو پای آید، دولت به سر آید
از زائر و از سائل و خدمتگر و مداح هر روز بدان درگه چندین نفر آید
مادح بر او پوید زیرا که ز مدحش الفاظ نکت گردد و معنی غرر آید
من مدحت او چونکه همی مختصر آرم آری چو سخن نیک بود مختصر آید
تا ماه شب عید گرامی بود و دوست چون رفته عزیزی که همی از سفر آید
با تاج و کمر باد و چنان باد که هر شاه هر روز به خدمت بر او با کمر آید
زین جشن خزان خرمی و شادی بیند چندانکه در ایام بهاری مطر آید