تا به جفایت خوشم، ترک جفا کردهای
|
|
این روش تازه را تازه بنا کردهای
|
راه نجات مرا از همه سو بستهای
|
|
قطع امید مرا از همه جا کردهای
|
دوش ز دست رقیب ساغر می خوردهای
|
|
من به خطا رفتهام یا تو خطا کردهای
|
قامت یکتای من گشته دوتا چون هلال
|
|
تا تو قرین قمر زلف دوتا کردهای
|
گر نه تو را دشمنی است با دل مجروح من
|
|
خال سیه را چرا غالیه سا کردهای
|
حلقهی آزادگان تن به بلا دادهاند
|
|
تا شکن طره را دام بلا کردهای
|
کار فروبستهام هیچ گشایش ندید
|
|
تا گره زلف را کارگشا کردهای
|
من ز لبت صد هزار بوسه طلب داشتم
|
|
هر چه به من دادهای وام ادا کردهای
|
من به جگر تشنگی ثانی اسکندرم
|
|
تا لب جان بخش را آب بقا کردهای
|
خضر مبارک قدم سبزهی خط تو بود
|
|
کز اثر مقدمش میل وفا کردهای
|
با خبر از حال ما هیچ نخواهی شدن
|
|
تا نکند با تو عشق آن چه به ما کردهای
|
شاید اگر خوانمت فتنهی دوران شاه
|
|
بس که ز قد رسا فتنه بپا کردهای
|
ناصردین شاه راد آن که بدون ابر گفت
|
|
معدن و دریا گریست بس که عطا کردهای
|
آن بت آهو نگاه از تو فروغی رمید
|
|
نام خطش را دگر مشک خطا کردهای
|