دلا موافق آن زلف عنبرافشان باش
|
|
سیاه روز و سراسیمه و پریشان باش
|
به معنی ار نتوانی به رنگ یاران شد
|
|
برو به عالم صورت، شبیه ایشان باش
|
بخر به جان گران مایه وصل جانان را
|
|
وگرنه تا به ابد مستعد هجران باش
|
به عمر اگر عملی غیر عشق کردستی
|
|
کنون ز کردهی بی حاصلت پشیمان باش
|
مراد اهل دل از دیر و کعبه بیرون است
|
|
برون ز دایره کافر و مسلمان باش
|
غلام عالم ترکیب تا به کی باشی
|
|
طلسم را بشکن شاه عالم جان باش
|
به زیر بار طبیبان شهر نتوان رفت
|
|
به درد خو کن و آسوده دل ز درمان باش
|
نظر به دامن گل چین نمیتوان کردن
|
|
به خار سر کن و فارغ ز سیر بستان باش
|
نصیب خضر خدا کرد آب حیوان را
|
|
بگو سکندر ظلمت دویده حیران باش
|
به دست خواجه دهند آستین دولت را
|
|
تو خواه راضی از این داده، خواه نالان باش
|
همای طالع اگر سایه بر سرت فکند
|
|
پی سجود همایون سریر خاقان باش
|
ستوده ناصردین شه کش آسمان گوید
|
|
همیشه زینت اورنگ و زیب ایوان باش
|
ستاره تا که بود بر ستاره فرمان ده
|
|
زمانه تا که بود در زمانه سلطان باش
|
فروغی ار به سخن نوبت شهی بزنی
|
|
رهین منت شاهنشه سخن دان باش
|